دیکشنری
داستان آبیدیک
nursling or nurse
nɜɹslɪŋ ɔɹ nɜɹs
فارسی
1
عمومی
::
كودكیبهدستدایهیا پرستار سپردهشدهاست، شیر خوار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
NURSE THROUGH
NURSEMAID
NURSERY
NURSERY BOOKS
NURSERY GOVERNESS
NURSERY MAN
NURSERY RHYME
NURSERY SCHOOL
NURSERYMAN
NURSING
NURSING AND HOTELING
NURSING BOTTLE
NURSING EDUCATION RESEARCH UNIT
NURSING HOME
NURSLING
NURSLING OR NURSE
NURTURE
NURTURING
NURTURING INSTINCT
NURTURING PARTNER
NUSSELT NUMBER
NUT
NUT BROWN
NUT CASE
NUT CRACKER
NUT GALL
NUT HULL
NUT OIL
NUT UP
NUTANT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید